کد مطلب:4036 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:19

گنجینه پرسمان » اجتماعي و فرهنگي

چرا كشور ما از نظر اقتصاد پايين تر است؟ چرا شما بزرگترها به نوجوانان احترام نميگذاريد و به احساساتشان توجه نمي كنيد؟

پرسشگري و درخواست مطالبات، حق نوجوانان و جوانان كشور است. واما در خصوص بخش اول سؤالت، ابتدا توضيحاتي عرض مي كنم، و سپس به بخش دوم آن مي پردازم :

علت عمده و اساسي اقتصاد وضعيت كشور ما، وابستگي كشورمان به اجانب و بيگانگان، در رژيم گذشته است. همة مراكز عمده مهم توليدي و صنعتي و نفت و ... ، در اختيار آمريكا و ساير بيگانگان بوده است. 35 هزار مستشار نظامي آمريكا در ايران بوده اند علاوه بر آن، مهندسان و پزشكان و ... خارجي، نيز همه مقررات كشور را در دست داشته اند. هر جا فرد متفكر و كارآمدي بوده است، جذب كرده اند، و به كشورهاي خودشان برده اند، و نخبگان نيز چون زمينة كار و امكانات بهتري در آنجا مي ديده اند، مهاجرت كرده اند. به طوري كه كشورهاي در حال توسعه و عقب مانده، امروزه با پديده و بحران فرار مغزها مواجهند.

هر چند كشور ما از منابع و ثروتهاي طبيعي فراواني برخوردار است، سيستم اقتصادي اسلام نيز سيستم عادلانه اي است، ولي در حكومت پهلوي، اقتصاد ايران به نكبت بارترين شكل، وابسته به جهانخواران بود. علّت اين وابستگي اين بود كه رژيم پهلوي براي حفظ خود، از طرف استعمارگران مأموريت داشت كه سيستم اقتصادي اسلام را ناديده بگيرد، و سيستم اقتصادي سرمايه داري را پياده كند. آن هم به شكل صنعت مونتاژ و كالاهاي وارداتي، نه توليدي. با اين كه امكان توليد، چه در زمينه كشاورزي و چه دامپروري، و چه صنعتي در ايران فراهم بود، رژيم پهلوي مواد غذايي را از خارج وارد مي كرد، و كشاورزان و دامداران را به شهرنشيني و مهاجرت به شهرها تشويق مي نمود، تا براي توليد در هيچيك از اين دو زمينه (كشاورزي و دامداري)، وجود نداشته باشد. در عوض، افرادي كه از روستاها به شهرهاي بزرگ مهاجرت مي كردند، يا مجبور بودند در صنايع مونتاژ، كه تماماً وابسته به كشورهاي استعمارگر بود، مشغول بكار شوند يا در كنار خيابانها به كارهاي زائد و بي ثمر، مثل فروش بليطهاي بخت آزمايي، و يا سيگارفروشي و سرگرميهاي ديگر بپردازند، و يا براي تأمين خود، به دزدي و كارهاي پست ديگر روي آورند. معضلي كه امروزه در شهرهاي بزرگ وجود دارد، و مشكلات مردم را در جهت مسكن و شغل و كار و تغذيه و ... بوجود آورده است، ريشه در اين برنامه استعماري دارد.

نتيجه چنين وضعي آن بود كه در سال 1365، محصولات غذايي داخلي ايران فقط مي توانست غذاي 31 روز كشور را تأمين كند. و بقيه يعني مايحتاج مردم براي 11 ماه در سال، از خارج وارد مي شد. و اين در شرايطي بود كه روزانه بيش از 6 ميليون بشكه نفت توليد و صادر مي شد، و بشكه اي 30 دلار به فروش مي رفت، و خرج برنامه هاي استعماري، و مبارزه با اسلام، و نابودي اقتصاد و ملت و كشور ايران، و سركوبي مخالفان و مبارزات مي گرديد. و حال آنكه با درآمد سرشار نفت، مي توانست تمام بيابانهاي ايران را آباد كند. جمعيت ايران در آن زمان 35 ميليون نفر بوده است، و روزانه شش ميليون بشكه نفت صادر مي كرده، ولي غذاي 31 روز مملكت در داخل تأمين مي شده است.

ولي به بركت پيروزي انقلاب اسلامي، امروزه دو ميليون بشكه نفت صادر مي شود، و بشكه اي بين 20 تا 25 دلار فروخته مي شود؛ و اگر چه از سال 56 تا بحال تورم مرتب زياد شده است، ولي دولت توانسته است با همين مقدار درآمد كم نسبت به رژيم گذشته، غذاي 70 ميليون نفر را تأمين كند، و در سال جاري نيازي به واردات گندم نخواهيم داشت. گوشت و پنير و تخممرغ كه در آن زمان از خارج وارد مي شده است، هم در داخل كشور تأمين مي شود. شما دختر خوبم تصور كن كه اگر ميخواست مثل آن زمان باشد، با اين جمعيت كه سه برابر شده، و درآمد كه به يك سوم كاهش پيدا كرده است، آيا قحطي پيش نمي آمد؟ آيا از گرسنگي مردم نمي مردند؟ و... البته نه اين كه الآن مشكل وجود ندارد، بلكه مي گوييم مشكلات امروز ريشه در گذشته دارد، آن زمان كه جمعيت ايران كم بوده و درآمد زياد، اگر سرمايه گذاري مي كردند، و از نظر كشاورزي و دامداري و صنعت كشور به خودكفايي مي رسيد، امروز اين مشكلات فراوان اقتصادي وجود نداشت. ولي به حول و قوةالهي، و همّت جوانان برومند اين مملكت، مي توان اقتصاد كشور را شكوفا كرد.

بخش ديگري از مشكلات اقتصادي كشور، مربوط مي شود به محاصره اقتصادي و فشارهاي دشمنان ايران اسلامي. قطعات يدكي هواپيماها و كارخانجات و هرآنچه كه مورد نياز كشور ماست را نمي دهند، و بايد از بازار سياه تهيه كنيم. و چون صفت وابسته و مونتاژي داشته ايم، مجبوريم تا زماني كه به خودكفايي نرسيم، از خارج تهيه كنيم، و وقتي از خارج از واسطه ها تهيه كنيم، خيلي گران تمام مي شود. آيا شما دختر خوبم، مي داني كه هزينه سوخت هواپيماهايي را كه براي مردم بم از خارج كمك آورده اند، از ايران مي گيرند؟ و هزينه سوخت آنها چند برابر كمكهايي است كه آورده اند؟ اگر همان پولي را كه براي بنزين هواپيماهايشان پرداخته ايم، به خودمان مي دادند، و هيچ كمكي نمي كردند، بسيار باصرفه تر بود. ولي آنها كمك ميآورند تا بگويند ما كمك كرديم، ولي هزينه سوخت هواپيماهايشان را با قيمت كشور خودشان از ما مي گيرند. چنين كمكي بسيار براي كشور ضرر دارد، ولي چاره اي هم نيست. اگر نپذيريم آنها پول كمك نمي كنند، و مي گويند ايران كمكها را قبول نكرد و... .

بخشي از مشكلات اقتصادي نيز در ندانم كاري و ناواردي برخي مسؤولان، حيف و ميل كردن بيت المال، و دوباره كاري و سوءمديريت است.

اما در خصوص بخش دوم سؤال تو دختر نازم، بايد عرض كنم من كه تو را تا بحال نديده ام، و اگر ببينم هم نميشناسم. چگونه مي توانم به تو بي احترامي كرده باشم؟ دختري به اين خوبي و پاكي كه قلبي سرشار از محبت و مهرباني دارد، و همانند ستاره اي مي درخشد، و درخشش فضيلت او اطراف و اكناف را صفا و جلا مي دهد. مستحق احترام و تكريم است. و حتماً من وامثال من براي تو دخترك خوبم، احترام ويژه اي قائل هستيم، و به وجودت فخر و مباهات مي كنيم. و نشانه اين احترام و تكريم همين است كه بدون اينكه ترا ديده باشم، ساعتها نشسته ام و به سؤالاتت پاسخ داده ام، و اكنون كه دارم به سؤالات تو جواب مي دهم، روز تاسوعاست، كه همة مردم در خيابانها مشغول عزاداري هستند، ولي من پاسخ دادن به سؤالات ترا كم ارزش تر از ثواب عزاداري نمي دانم، اگر بتوانم لبخندي بر لبان غنچه ات بنشانم، از صدها جلسه عزاداري مرا هم ارزشمندتر است. من ترا همانند دختر خودم، بلكه بيشتر دوست دارم.باور كن آنقدر كه براي تو وقت گذاشته ام، براي دختر خودم، و جواب دادن به سؤالاتش، وقت نگذاشته ام. و البته اين منّتي نيست كه بر تو بگذارم، وظيفه اي است كه انجام ميدهم، و خدمتي است به يك بنده نوجوان، و دختر پاك و معصوم، براي رضاي خدا؛ و به اميد پاداش از درگاه او هستم.

دخترك رئوف و مهربانم، ستاره خانم، احتمالاً نامهربانيهايي از برخي بزرگترها ديده اي، كه قلب نازك و كوچكت بدرد آمده، و همه بزرگترها را خطاب كرده اي، و از آنان بازخواست محبت و احترام كرده اي. آنچه تو خواسته اي، خدا گفته است، و حق تو و همه دختران و پسران نوجوان و جوان، و كودكان است. سفارش خدا و پيامبر? و امامان( نيز همين است. قرآن كريم مي فرمايد : ما فرزندان آدم را گرامي داشتيم و ... (1) و پيامبر اسلام( مي فرمايد : كسي كه به ديگري احترام بگذارد، و غم را از او بزدايد، در سايه رحمت خداوند قرار دارد.(2) و امام صادق( فرمود : هر كس مؤمني را شاد كند، پيامبر را شاد كرده، و هر كه پيامبر را شاد كند، خدا را شاد كند، و كسي كه به مؤمني اندوه برساند، نيز اين چنين است.(3)

اگر برخي از بزرگترها احترام نمي گذارند، يا از اهميّت مسأله خبر ندارند، و يا گاهي مشكلات بر آنها فشار مي آورد، و از كوره درمي روند، و گاهي نيز ممكن است از رفتار ديگران بدشان بيايد. اميدواريم آنهايي كه مورد نظر شما دختر عزيزم هستند، به اهميّت مسأله پي ببرند.

و البته تو اگر از هنر زنانگي، كه خداوند به تو بخشيده است، استفاده كني، مي تواني محبّت ديگران را به خود جلب كني. كيفيّت اين برخورد در افراد مختلف متفاوت است، و نيازمند مشاوره حضوري است. اگر خواستي، تماس بگير.





ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابع و مآخذ :

1. سوره مباركه اسراء/آيه70

2. بحارالانوار، جلد74،ص316

كافي، جلد3،ص276